صداها...........

خسته از اعتماد های شکسته

مردن دل ها چه سود

وقتی شنیده نشود صدای مردن

خدایا رو دلم مانده حرف هایی که از خاطره ها حرف میزند

حرف هایی که ممنوع شده است گفتنش

حرف هایی که خون دل خوردیم تا پنهان بماند

حرف هایی که تمامی ندارد

حرف هایی که فقط حرف نیست

خوبیش این است که ترسی نداری

از چرخش روزگار بی رحمی که شکستنی ها را میشکند

بازی ها را میکند و سرانجام رهایت میکند

از تلخی تقدیری که دنیای شیرینت را از ارزوها جدا میکند

از اینده ای که معلوم نیست سهم که هستیم

همه به هم می پیچند همانند باد سردی در میان درختان

انگاری شوق پرواز دارند

بی هیچ نگرانی

گویی فقط من در عذابم.......

خواب روزهاست پر کشیده

بال ارزوهایم خیلی وقت است شکسته

به سمت جلو حرکت میکنم نه برای فرار از زندگی

برای فرار از تنهایی

برای فرار از منی که نمی شناسمش

برای اینکه بشکنم شیشه قلب هایی که زود ترک میخورند

تا بدانند زندگی زیستن نیست اموختن شکستن است

دلتنگی را روزهاست میشمارم

به قدری سنگین شده که نمیتوانم بر کول بگیرم

دوست داشتن را اموختم حال مانده نفرت

تا اموزگار شوم برای کسانی که اول راه اند...........



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 14 اسفند 1392برچسب:,ساعت17:8توسط | |